بررسی یک آئین محلی و منطقه ای در گفت و گو با احمد جولایی
نمایشوارۀ «گره گشو» یک تجربه مشترک فرهنگی
فرهنگسازی برای یادآوری روز تولد امام حسن(ع) در ذهن بچهها

نمایشوارۀ «گره گشو» یک تجربه مشترک فرهنگی فرهنگسازی برای یادآوری روز تولد امام حسن(ع) در ذهن بچهها 2

نمایشوارۀ «گره گشو» یک تجربه مشترک فرهنگی فرهنگسازی برای یادآوری روز تولد امام حسن(ع) در ذهن بچهها 2

کودکان و نمایشوارۀ «گره گشو» 5

کودکان و نمایشوارۀ «گره گشو» 2

کودکان و نمایشوارۀ «گره گشو» 3

کودکان و نمایشوارۀ «گره گشو» 4

احمد جولایی
ایران تئاتر: آیین «گره گشو» یکى از سنتهاى دیرین مردم جنوب و بهویژه بندر بوشهر و مناطق همجوار آن است که در شب ۱۵ ماه مبارک رمضان انجام میشود.
به گزارش ایران تئاتر، در این آیین نمایشی که مقدمات آن از دهم ماه مبارک رمضان آغاز میشود، کودکان و نوجوانان با کیسههایی در دست به در خانهها میروند و از صاحبخانه، طلب مرحمت میکنند. به مناسبت روز برگزاری ، درباره قدمت این آیین، چرایی و چگونگی آن با احمد جولایی، استاد ادبیات نمایشی و پژوهشگر این حوزه گفتگویی کردیم که در ادامه میخوانید:
گره گشو، عید پاک و عید پَسح
احمد جولایی با یادآوری و تبریک ایام ماه مبارک رمضان به تقارن میلاد امام حسن مجتبی (ع) با اعیاد برخی ادیان اشاره کرده و گفت: در جنوب ایران همزمان با میلاد دومین امام شیعیان، آیینی تحت عنوان «گره گُشو» یا «گِلی گشو» انجام میشود که همزمان با «عید پاک» مسیحیان و «عید پسح» کلیمیان است. این اعیاد را نیز به هموطنان مسیحی و کلیمی تبریک میگویم.
جولایی در ادامه افزود: در گذشته و زمان پیامبر اکرم (ص)، جهان عرب معمولاً اولاد را فرزندان ذکور میدانستند و اگر کسی فرزند پسر نداشت در حقیقت بیاولاد میپنداشتند و عقبهای برای او متصور نمیشد اما خداوند در شب تولد حضرت فاطمه(س)، سوره کوثر را نازل فرمودند و در انتهای این سوره خداوند میفرماید بریده است نسل آنهایی که پشت او میگویند ابتری. بعد از این ماجرا و همچنین وقتی که پیامبر اکرم اولاد پسر خود که نام پدرشان عبدالله نامگذاری شده بود را از دست داد، اولین فرزند پسری که در خانواده پیامبر به دنیا میآید امام حسن مجتبی(ع) است. این اتفاق باعث خوشحالی پیامبر میشود و بسیاری از مردم و یاران او به در خانهاش مراجعه کرده و تبریک گفتند. پیامبر اکرم نیز با آن فضایل نیکو، بیشترین تفقدی که داشتند نسبت به کودکانی بود که همراه مردم برای تبریک به در خانه او آمده بودند و به آنها هدایای میداد. در جنوب این مسئله با مراسمی به نام «گلی گشو» که به تمنای باران انجام میگیرد خلط واژگانی پیدا کرد؛ یعنی طلب باران از خداوند و گشوده شدن گره از کار کشاورزان؛ اما مراسم مورد اشاره به نام «گره گشو» نامیده میشود یعنی گرهگشایی از کار فروبسته پیامبر. البته در جنوب به این شب، یعنی شب تولد حضرت امام حسن مجتبی(ع) نیمۀ برات هم گفته میشود. جالب است که نیمۀ برات را برای شب تولد امام زمان هم میگویند.
این پژوهشگر یادآور شد: در واقع میتوان گفت که وجه تسمیه شب تولد اولین و آخرین فرزند ذکور در خانواده پیامبر اکرم است؛ یعنی امام حسن (ع) و امام زمان (عج) که هر دو این مراسم همراه با بازیهای نمایشی بچهها انجام میشود. برات، یک اصطلاح اقتصادی است و همان حواله نامیده میشود. حافظ نیز در یکی از اشعار خود به آن اشاره میکند: چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی/ آن شب قدر که این تازه براتم دادند. معنی آن، حواله دادن عاقبتبهخیری، بهشت و دعای خیر است، برات سفر برای کربلا، برات زیارت خانه خدا و ... است.
گره گشو در استانهای جنوبی از خوزستان تا سیستان و بلوچستان
احمد جولایی همچنین گفت: به نظر میآید «گلی» از تمنای باران و «گره» مربوط به داستان امام حسن مجتبی(ع) است و از آنها یک کلمه مشترک به وجود آمده است به نام «گره گشو» که به معنای گشایش گره است. در ادبیات عرب حروف گ، پ، ژ و چ را نداریم. آنها 28 حرف الفبا و ما 32 حرف داریم؛ اما این فقط در نوشتار است. در گفتار به فراوانی این حروف را تکرار میکنند بهعنوان مثال در مصر به جمال زیبا، «گمیل گمال» گفته میشود. گره گشو در استانهای جنوبی انجام میشود؛ در استان خوزستان به خاطر وجود هموطنان عربزبان و نیز به خاطر برادران اهل سنت که در جزیره خارگ، کنگان، بندر لنگه، پارسیان تا بندرعباس و سیستان و بلوچستان زندگی میکنند و همه ساله آن را انجام میدهند و این آیین، سالگشت باشکوهی بوده است که میخواستند هرسال تکرار شود. این مراسم از سوی هموطنان اهل سنت و تشیع انجام میشود و جالب است که شروع این مراسم زمانی بوده که پیامبر خود در قید حیات بودند و انشعاباتی در دین اسلام به وجود نیامده بود.
تاجیکستان و مراسمی شبیه گره گشو
جولایی در ادامه افزود: بنده این مراسم را در سفری که به تاجیکستان نیز داشتم دیدم. آنها در صبح روز عید فطر مشابه این مراسم را برگزار میکردند. به بچهها لباس تمیز میپوشاندند و به در خانهها میرفتند و هدایایی را از صاحبان خانه دریافت میکردند. وقتی در همان روز به آرامستان آنجا هم رفتم، مشاهده کردم بر روی همه مزارها، ای پهن بود و انواع شیرینیها و خوراکیهای مختلف روی آن بود و هر کسی از آن خوراکیها برمیداشت و فاتحه میخواند اما کودکان که نمیخواستند به قبرستان بیایند به در خانهها مراجعه میکردند.
گره گشو در کشورهای حاشیه خلیجفارس
این استاد ادبیات نمایشی همچنین یادآور شد: یادمان نرود که جنوبیها به خاطر کارشان که دریا و دریانوردی بوده به زمان اهمیت زیادی میدادند؛ زیرا از روی زمان، هواشناسی دقیق انجام میشده و کوچکترین اشتباه در این مورد باعث از بین رفتن دریانوردان میشده است. به همین دلیل از تقویم قمری استفاده میکردند و تولد و وفات افراد مطابق با همین تاریخ بوده است. حتی نامگذاریها نیز با همین مناسبتها انجام شده است. البته این مراسم فقط خاص جنوب ایران است و من آن را در استانهای بالاتر از فارس ندیده و گزارشی هم در موردش نخواندهام؛ اما در کشورهای حوزه خلیجفارس مثل کویت، بحرین، قطر، امارات و عمان این مراسم وجود دارد و عناوین آنها مقداری متفاوت است. آنها این مراسم را معمولاً تحت عنوان «گرگعیان» میشناسند در بحرین و قطر به آن «قرقیعان» یا «قریقعان» گفته میشود. در برخی از جاهای دیگر مثل شمال خوزستان شهرهای همجوار عراق به آن «کرکیعان» گفته میشود. گاهی نیز این مراسم به نام نورالعین یا قرة عین هم آمده است؛ زیرا بعد از تولد امام حسن(ع) زمانی که مردم به در خانه حضرت علی(ع) آمدند، پشت سر هم تکرار میکردند: « قرة عین! قرة عین!» به معنی نور عین یا نورِ دیده است. یا گاهی به معنی دق الباب هم گفته میشود که در واقع در زدن بچهها و طلب خوراکی و مرحمت کردن است.
از زِلِیبی و مسقطی تا شربت و برنج پیکَک
احمد جولایی در بخش دیگری از گفتگوی خود، درباره نحوه اجرای این آیین گفت: فرم نمایشی این مراسم بدینصورت بوده است که از دهم ماه مبارک رمضان، بسیاری از خانهها شروع به آماده کردن برخی از خوراکیها میکردند؛ مثلاً سفارش زولبیا و مسقطی میدادند (ما در جنوب به زولبیا، زِلِیبی که برگرفتهشده از واژه هندی «جلیبی» است. البته زولبیا و مسقطی برای بزرگانی بود که به در خانهها نمیآمدند؛ اما برای بچهها همان تنقلاتی که بیشتر در بازارها یافت میشود در خانهها تهیه میشد. مثل انواع تخمه ازجمله تخمه هندوانه و خربزه که در طول سال خشک و در کیسههایی نگهداری میشد، مغزهای خشک مثل مغز پسته، بادام و گردو، میوههایی که در جنوب یافت میشود مثل «اَلوک» که در خوزستان به آن «باسورَک» گفته میشود، میوهای به اسم «بَنِه» که رنگ سبز و طلایی خوشرنگی دارد. همچنین یک نوع خوراکی به اسم «برنج پیکَک» (برنج را میپختند، آبکشی کرده و نمک میزدند و در آفتاب خشک میکردند) نیز آماده میکردند. البته گاهی کنار همه این خوراکیها، سینیهای حلوا آماده میکردند و وقتی بچهها در این مراسم به خانهها مراجعه میکردند، کف دست آنها نفری یک قاشق حلوا میگذاشتند. اگر فصل تابستان بود، شربتهایی از عرق تارونه، زیره، بیدمشک و... درست میکردند و به بچهها میدادند. مراسم نیز دقیقاً شب پانزدهم اجرا میشد. بچهها صبر میکردند تا مساجد شروع به اذانگفتن کنند. (یا در قدیم که رادیو و وسایل ارتباطی آنچنانی وجود نداشت در حیاط خانهها و یا بر روی پشتبامها خود مردم اذان میگفتند) بچهها قدری صبر میکردند تا نماز تمام شود و حد فاصل بین مراسم مقابله و خوردن افطاری، مراسم را اجرا میکردند. (مراسم مقابله به معنای تقابل دادن قرآنهاست. ما هرسال در جنوب این مراسم را انجام میدهیم. در قدیم وضعیت نشر و انتشار قرآن به این صورت نبود. افراد سفارش میدادند تا قرآنی برایشان نوشته شود به همین خاطر به کاتبان پول میدادند و آنها قرآن را مینوشتند اما ممکن بود در اعرابگذاری اشتباه وجود داشته باشد؛ بنابراین کسی که قرآن را برایش نوشته بودند، موظف بود قرآن خود را به مسجد ببرد و هر شب یک جز از آن توسط اساتید قرآن که دورتادور مسجد مینشستد، خوانده میشد و توسط یک نفر به اسم «سر مقابله» که استاد همه قرآنخوانها بود، تصحیح اعرابگذاری انجام میشد. در شب سیام اگر قرآن تازه نوشته شده با قرآنهایی که در مسجد خوانده شده بود، مطابقت داشت، سر مقابله آن را امضا میکرد و مینوشت: «تم» یعنی «تمام شد»)
دعای کودکانه بهوقت گره گشو؛ خونۀ گَچی پُرِ همه چی
جولایی در ادامه مراسم گره گشو را شرح داده و افزود: بچهها یک زنبیل کوچک و یا کیسههایی که از قبل برایشان دوخته اند را بر میدارند و به در خانهها میروند. جلوی خانهها نیز، صاحبخانه فانوس و یا چراغهای پیهسوز روشن میکرنند تا کوچه و مسیر روشن شود تا بچهها بهتر ببینند و نیافتند. بچهها به در خانهها که میرسند این شعر را میخواندند: «گره گشو مرحمتی مرحمتی» یعنی برای این گرهگشایی که شده است به ما مرحمتی بدهید! صاحبخانه نیز از خوراکیهایی که از قبل آماده کرده بود به آنها خوراکی، حلوا و یا شربت میداد و در مقابل بچهها که از گرفتن خوراکیها خوشحال شده بودند در حق صاحبخانه دعا میکردند و میگفتند: «خونۀ گَچی پُرِ همه چی» خونه گچی را به این علت میگفتند چون در قدیم خانهها بیشتر از خشت بود و با باریدن باران از بین میرفت اما خانههایی که از گچ ساخته میشد شبیه برج و قلعه محکم بود و بچهها به نوعی میخواستند به صاحب آن خانه احترام بگذارند و برای همین این شعر را برای آنها میخواندند. گاهی صاحبخانه از روی شوخی به برخی از گروههای کودکان چیزی نمیداد و جاروی را خیس میکرد و دورِ سرشان میچرخاند و قطرات آب جارو روی سر بچهها میریخت(مثل مراسم گلی گلین که برای جمعآوری بلغور انجام میدهند و بر روی جمعیت آب میریزند و مردم میگویند « نه آُو بی، بارون بی» یعنی آب نبود بارون بود) بچهها در این مراسم برای برخی از خانهها که چیزی از آنها نمیگرفتند، میخواندند: «خونه گدا، هیچی ندا» یعنی این خونه گدا بود و به ما چیزی نداد. البته صاحبخانه پشت در میخندید و این کار از روی شوخی انجام میشد. گاهی هم به بچهها سکه داده میشد در زمانهای قدیم سکه اشرفی و طلا داده میشد اما حالا پولهایی که رایج است در کیسه بچهها انداخته میشود و حداقل آن، مقداری است که بچهها بتوانند یک بستنی بخرند.
فرهنگسازی برای یادآوری روز تولد امام حسن(ع) در ذهن بچهها
احمد جولایی تأکید کرد: در این مراسم همه مردم همکاری و مشارکت میکنند و اهل تسنن اگر نگوییم بیشتر اما کمتر از شیعیان نیز استقبال نمیکنند. مقدمات گره گشو از روز دهم ماه مبارک رمضان آغاز میشود و مردم شاد هستند تا روز پانزدهم که ماه کامل میشود و بچهها به اوج شادی خود میرسند. این مراسم به نوعی فرهنگسازی زیبایی بود تا تولد امام حسن(ع) در ذهن همه بچهها حک شود. گره گشو به شکل نمایشی انجام میشد؛ از مشارکت مردم برای تهیه انواع خوراکیها و برافروختن فانوسها در کوچهها و روشنایی تا شادی بچهها و خواندن اشعار و درنهایت جمعآوری خوراکیها. مراسم نمایشی در جنوب ایران که هنوز هم دایر است.
گفتگو از سودابه زیارتی